04 شهریور بهترین روش برای مدیریت عملکرد کارکنان
مدیریت عملکرد کارکنان یکی از بهروزترین و مهمترین عناصر در بهبود بهرهوری و عملکرد یک سازمان است. با بهرهگیری از روشهای مدیریت عملکرد مؤثر، سازمانها قادر خواهند بود کارکنان خود را مجاب به عملکرد برتر و به ارتقای استانداردها و اهداف سازمانی هدایت نمایند؛ اما پیادهسازی یک سیستم مدیریت عملکرد کامل و مؤثر پیچیده و چالشبرانگیز است. در این مقاله، بهترین روشها و مهمترین عوامل تأثیرگذار در مدیریت عملکرد کارکنان بررسی خواهد شد.
بررسی و تحلیل روشهای موجود مدیریت عملکرد
روشهای مدیریت عملکرد به دو دسته سنتی و مدرن تقسیم میشوند. در ادامه، به بررسی کوتاهی از هر رویکرد و مزایا و معایب آنها میپردازم:
-
رویکردهای سنتی:
– مرور سالانه عملکرد: در این رویکرد، عملکرد کارکنان یکبار در سال یا در فاصله طولانیتر بررسی میشود. معایب آن شامل عدم پاسخگویی به تغییرات سریع در محیط کار، عدم تمرکز بر بهبود و پیشرفت مستمر و عدم درک دقیق از چشمانداز سازمان است.
– ارزیابی مدیر- زیر مدیری: در این رویکرد، مدیران بازخوردهای عملکرد خود را به زیر مدیران خود ارائه میدهند. مزایای آن شامل دستیابی به ارزیابیهای دقیقتر و برقراری ارتباط نزدیک میان مدیر و زیر مدیر است؛ اما معایب آن شامل تعارض منافع و عدم امکان ارزیابی بیطرفانه و منصفانه است.
-
رویکردهای جدید:
– بازخورد 360 درجه: در این رویکرد، علاوه بر بازخورد مدیر، بازخورد همکاران، زیر مدیران و مشتریان نیز دریافت میشود. این رویکرد به ارتقای روابط، تعاملها و توسعه شخصیتی کارکنان کمک میکند؛ اما نقاط ضعف آن عبارتاند از پیچیدگی، ممکن بودن تأثیرات متضاد بازخوردها و صرف وقت و هزینه بالا برای انجام آن.
– روشهای هدفگذاری هوشمند: در این رویکرد، اهداف هوشمند و قابلاندازهگیری برای کارکنان بر اساس چشمانداز سازمان تعیین میشوند. این رویکرد به کارکنان کمک میکند تا بر روی اولویتها تمرکز کنند و بهبود مستمر را تحقق بخشند. معایب آن شامل عدم توجه به عوامل نامحدود دیگر مؤثر بر عملکرد است.
هر رویکرد دارای مزایا و معایب خود است و در انتخاب روش، باید با توجه به نیازها و وضعیت سازمان موردبررسی قرار گیرد. رویکردهای جدید بیشتر بر تعامل و توسعه فردی کارکنان تمرکز دارند درحالیکه رویکردهای سنتی بیشتر به جریانها و مدیریت سطحبندی توجه میکنند.
بهترین روشهای مدیریت عملکرد کارکنان
در مدیریت عملکرد کارکنان، برخی از بهترین روشها عبارتاند از:
شاخص کلیدی عملکرد یا همان KPI
صحبت از KPI یا Key Performance Indicator یکی از شاخصهای کلیدی در مدیریت عملکرد است. KPI ها معیارهای ارزیابی هستند که استفاده میشوند تا نشان دهند که یک فرد، گروه یا سازمان در راستای دستیابی به اهداف و استراتژیهای خود چقدر موفق بودهاند. این شاخصها به صورت کمینه و کمی میتوانند تعریف شوند و به مدیران کمک میکنند تا پیشرفت و عملکرد را اندازهگیری کنند و تصمیمات استراتژیک را بر اساس آنها بگیرند.
به عنوان مثال، در بخش فروش یک سازمان، KPI های مهم میتوانند شامل موارد زیر باشند:
- حجم فروش: میزان کل فروش محصولات یا خدمات در یک دوره زمانی خاص.
- درصد رشد فروش: درصد تغییر در حجم فروش نسبت به دوره قبلی.
- میانگین ملاقاتهای فروش: تعداد میانگین ملاقاتهای برقرار شده توسط تیم فروش در هفته یا ماه.
- درصد انتشار پیشنهادها: درصد پیشنهادات ارسال شده که بعداً به سفارش تبدیل شدهاند.
- درصد رضایت مشتریان: درصد مشتریانی که به صورت رضایتمندانه از محصول یا خدمات استفاده کردهاند.
همانطور که میبینید، KPI ها باید متناسب با هدفها و استراتژیهای سازمان تعریف شود و باید اندازهپذیر، قابلاندازهگیری و دارای تأثیر مستقیم بر عملکرد باشند. همچنین، در موارد مختلف و صنایع مختلف نوع و تعداد KPI ها ممکن است متفاوت باشد.
ارزیابی عملکرد
ارزیابی عملکرد یک فرایند سازمانی است که به منظور ارزیابی عملکرد کارکنان صورت میگیرد. این فرآیند شامل بررسی و ارزیابی عملکرد فردی کارکنان، ارزیابی تحقق اهداف و استراتژیهای سازمانی و تعیین نقاط قوت و ضعف فردی و سازمانی است. در ادامه، فرآیند ارزیابی عملکرد معمولاً شامل مراحل زیر است:
- تعیین استانداردها: در این مرحله، استانداردها و معیارهای واضحی برای ارزیابی عملکرد تعیین میشود. این معیارها باید مرتبط با اهداف سازمانی و نیازهای شغلی باشند و میتوانند به صورت کمی یا کیفی باشند.
- جمعآوری اطلاعات: در این مرحله، اطلاعات مورد نیاز برای ارزیابی عملکرد جمعآوری میشود. این اطلاعات میتواند شامل بازخورد همترازآن، سوابق کاری، دادههای عملکرد و نظرسنجیها باشد.
- تحلیل عملکرد: اطلاعات جمعآوری شده تحلیل میشوند تا نقاط قوت، ضعف و توانمندیهای پیشرفت داشته باشند. در این مرحله، ارزیابی عملکرد فردی و سازمانی انجام میشود و ارزشیابیهای کمی و کیفی انجام میشود.
- بازخورد به کارکنان: نتایج ارزیابی به کارکنان اعلام میشود و بازخوردی در مورد عملکرد آنها ارائه میشود. این بازخورد میتواند شامل نقاط قوت، ضعف و فرصتهای بهبود باشد و هدف آن هوشیار کردن و توسعه کارکنان است.
- تعیین طرح بهبود: بر اساس نتایج ارزیابی و بازخورد دریافتی، طرحهای بهبود برای تقویت عملکرد کارکنان و سازمان تعیین میشود. این طرحها میتواند شامل آموزش و توسعه، تغییرات سازمانی و تنظیم هدفها و برنامههای عملیاتی باشد.
- هدف اصلی از ارزیابی عملکرد، توسعه و بهبود عملکرد کارکنان و سازمان است. با استفاده از این فرآیند، میتوان تشویق به رشد حرفهای، شناسایی نیازهای آموزشی، بهرهوری بالا و دستیابی به اهداف سازمانی را تسهیل کرد.
مدیریت ناب
در بحث روشهای مدیریت عملکرد کارکنان، عبارت “مدیریت ناب” به عملیات و استراتژیهایی اشاره میکند که هدف آنها افزایش بهرهوری، ارتقاء عملکرد و دستیابی به نتایج عالی است. یکی از اصول اصلی مدیریت ناب، تمرکز بر بهبود پیوسته است. این به معنی تلاش برای بهبود روند کاری، فرآیندها، ابزارها و عملکرد کارکنان به منظور کاهش هدررفتها و افزایش کیفیت و بازده است. همچنین، تحقق مالکیت کارکنان در تصمیمگیریها و راهبردهای مدیریتی، تشویق همکاری و تیمورک، ارتقاء مهارتها و آموزش و پشتیبانی مؤثر از کارکنان نیز جزو اصول مدیریت ناب است.
در این حالت، استفاده از فرآیندها و ابزارهایی مانند چرخه PDCA (Plan-Do-Check-Act) برای تحلیل، بهبود و کنترل عملکرد، ارزیابی عملکرد مستمر و تعیین اهداف هوشمند و قابلاندازهگیری نیز بسیار مهم است.
جمعبندی نهایی روشهای مدیریت عملکرد کارکنان
مهمترین هدف از استفاده از روشهای مدیریت عملکرد کارکنان، بهبود عملکرد کارکنان و دستیابی به نتایج برتر است. از طریق شناسایی نیازها، ارائه آموزشهای اصولی و اجرای عملی، میتوان به پیشرفت و پیشرفت مستمر در سازمان دست یافت. جهت دریافت مشاوره و ارائه توضیحات بیشتر با انیگما ارتباط بگیرید.